اکبر لاجوردیان، بنیانگذار کارخانه حریر و مخمل کاشان و فرش راوند بود. او را میتوان به همراه ارباب تفضلی بنیانگذاران صنعت نوین نساجی ایران دانست. لاجوردیان پس از انقلاب با مصادرهی اموال و کارخانهها به آمریکا مهاجرت کرد و در ۲۳ اسفند ۱۴۰۱ در همانجا فوت کرد.
اکبر لاجوردیان در سال 1302 در یک خانواده تاجرپیشه در کاشان بدنیا آمد. پدرش سیدمحمد لاجوردیان، از تجار منورالفکر کاشان در صدر مشروطه بود. او تا سالهای اول دهه 1320 در کاشان نخست تحت تعالیم پدرش و سپس بهتنهایی، به فعالیتهای تجاری پرداخت، سپس به تهران آمد و به همراه برادرش حاج سیدمحمود لاجوردی و فرزندان برادرش احمد و قاسم لاجوردی در چارچوب شرکت خانوادگی شروع به فعالیتهای تجاری و سپس صنعتی کرد. وی به همراه اعضای این خانواده در طول سه دهه توانست یکی از بزرگترین گروههای صنعتی بخش خصوصی در ایران را بوجود بیاورد. تولید کالاهای مختلفی از روغن نباتی و انواع مواد شوینده گرفته تا تولید پارچه و مخمل و در نهایت تاسیس کارخانه پلیاکریل و موسسات مالی همچون بانک بینالمللی ایران و ژاپن٬ شرکت بیمه و فعالیت در صنعت ساختمان از رهآوردهای این گروه صنعتی بود. این گروه در طول فعالیت خود تا سال ۱۳۵۷ شمسی بیش از 13 هزار و 500 شغل مستقیم و به همین تعداد شغل غیرمستقیم در گروهها و شرکتهای وابسته ایجاد کرد. اکبر لاجوردیان به همراه اعضای خانوادهاش نخست کارشان را با تجارت پنبه شروع کردند و بهتدریج از عالم کشاورزی وارد دنیای صنعت شدند. شعبههای شرکت آنها در بابل و گرگان، پنبه را از کشاورزان خریداری و به تهران ارسال میکردند. در تهران مشتریان پنبه را خریداری و به کشورهای خارجی صادر کرده و در مقابل پارچه را از برخی شرکتهای نساجی خریداری و به ایران وارد میکردند.
وجود مواد اضافی در پنبههای صادراتی با اعتراض خریداران خارجی روبرو شد و منجر به پرداخت خسارت میشد. به همین خاطر نخست وش پنبه را از زارع خریداری و اکبر لاجوردیان اعتقاد داشت که چون صنعت مخملبافی در گذشته از کاشان به چین و سپس به اروپا راه یافته، باید این صنعت دوباره در کاشان زنده شود؛ در نتیجه از واردات مخمل به تولید مخمل روی آوردند و کارخانه مخملبافی در کاشان تاسیس کرد. سپس بخش نساجی نهتنها در کاشان بلکه در شهرهای اراک و قزوین گسترش یافت و کارخانههای موکتسازی، نتینگ و فرش ماشینی به آن اضافه شد. این نحوه توسعه شرکتها به صورت ادغام عمودی در صنعت بود که در نظریههای نئوکلاسیکهای اقتصادی مطرح شده است؛ اما این توسعه لزوما منفعتطلبانه نبود، بلکه ورود آنها به برخی دیگر صنایع به اجبار صورت گرفت چون برخی فعالیتها در شرایطی بود که امکانات زیربنایی در کشور وجود نداشت و ایجاد آنها بر عهده سرمایهگذار بود. در نتیجه باید گفت که محرک اولیه فعالیتهای اکبر لاجوردیان و دیگر اعضای خانواده، آرمانهای ترقیخواهانه نسل انقلاب مشروطه بود. یکی دیگر از صنایعی که اکبر لاجوردیان نقش مهمی در آن داشت تاسیس کارخانه پلیاکریل در اصفهان با مشارکت شرکت دوپان آمریکا بود. این کارخانه صنعتی در الیاف مصنوعی پیشرفتهترین فناوریها را در زمان خود وارد میکرد که ایران را به عنوان تنها صادرکننده نخهای اکرولیک و پلیاستر در خاورمیانه درمیآورد.
اکبر لاجوردیان با تجاربی که در ژاپن کسب کرده بود، شیوههای مدیریت گروهی را در شرکتها به کار میبست؛ ضمن آنکه نسبت به آموزش مدیران و کارکنان توجه خاصی داشت و تلاش میکرد به هر نحو، دانش فنی و اقتصادی و مدیریتی کارکنان افزایش یابد. در نتیجه، گروه صنعتی بهشهر از جمله گروههایی بود که مجموعهای از بهترین مدیران حرفهای را در اختیار داشت. او به اتفاق برادر و برادرزادهاش همواره در اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران حضور داشتند و به رشد بخش خصوصی و سیاستهای اقتصادی اهمیت میدادند. نخست، حاج سید محمود لاجوردی عضو هیات مدیره اتاق بود و بعد از او اکبر لاجوردیان به عنوان عضو هیات مدیره انتخاب شد و پس از او هم قاسم لاجوردی به عضویت اتاق درآمد و مدتی نیز نایب رئیس اتاق بود. گروه صنعتی بهشهر در راه انجام مسئولیت اجتماعیاش بنیاد لاجوردی را تأسیس کرد که این بنیاد چندین مدرسه در کاشان و خوابگاه دانشجویی در تهران بنا کرد. سال ۱۳۵۷ با نفوذ نیروهای چپ در کارخانهها و تحریک کارگران، وضعیت کارخانجات در بحران قرار گرفت. آنها به دولت فشار میآوردند تا تکلیف مالکیت کارخانهها را روشن کنند. دولت موقت اول بانکها و پس از مدتی کارخانههای بزرگ را تحت نام قانون حفاظت از صنایع، ملی اعلام کرد. اکبر لاجودیان بعد از مصادره اموال و شرکتها به آمریکا مهاجرت کرد و در شرایط کاملا رقابتی آن کشور به موفقیتهای صنعتی نائل آمد و دو کارخانه تاسیس کرد که محصولات آن در بزرگترین فروشگاههای آمریکا به فروش میرسید. تجارب ۱۱۰ سال زندگی تجاری و صنعتی این خاندان و شخص اکبر لاجوردیان نشان میدهد که نوآوری، جهانبینی، مدیریت و تحکیم پیوندهای خانوادگی نهتنها منجر به گسترش بخش خصوصی میشود، بلکه نقش تعیینکنندهای در توسعه اقتصادی کشور ایفا کرده است؛ درسهای ارزشمندی که میتواند برای کارآفرینان امروز ایران مورد توجه قرار بگیرد. اکبر لاجوردیان معتقد بود کارآفرین باید مانند نهنگ با مشکلات، بیباکانه در بیفتد: «نهنگ آن به که با دریا ستیزد / کز آب خرد ماهی خرد خیزد»