عبدالزهراء وطندوست، متولد تیرماه سال 1324، پدر صنعت سلولزی در ایران و موسس شرکت پنبه ریز است. او متولد شهر مقدس کربلا و بزرگ شده کاظمین است. پدر ایشان صاحب کارخانهی کفش در بغداد بودند. زندگی آقای وطندوست به سه بخش مهم تقسیم میشود:
از تولد تا 18 سالگی، آقای وطندوست در این دوران در شهر کاظمین زندگی میکردند و در کنار تحصیل به همراه پدر در کارخانه مشغول کار بودند.
بعد از اخذ مدرک دیپلم تا پایان دوره کارشناسی ارشد، به توصیه پدر و با پشتیبانی ایشان به کشور انگستان رفتند تا تحصیلات خود را در این کشور ادامه دهند. ایشان بعد از اخذ مدرک فوق لیسانس دوباره به کشور عراق برگشتند و مشغول به کار در کنار پدر شدند.
از سن 36 سالگی تا امروز، در سن 36 سالگی به دستور صدام حسین از کشور عراق بیرون شدند و به ایران رانده شدند و زندگی خود را با کمترین سرمایه در ایران آغاز کردند
زمانیکه آقای عبدالزهراء 4 ساله بودند، به دلیل اینکه تنها فرزند خانواده در آن زمان و پسری پرتحرک بودند، به سفارش مادر همراه پدر به کارخانه میرفتند و در پایان روز با پدر به خانه برمیگشتند. پدر عبدالزهراء صاحب کارخانه تولید کفش در شهر بغداد عراق بودند. وقتی عبدالزهراء 5 ساله شد، پدر ایشان او را در مدرسهای نزدیک محل کارخانه ثبتنام کردند تا در کنار کار، درس هم بخوانند. آقای وطندوست به سن 14 سالگی رسیدند و وارد اکابر شدند. تجربه کاری ایشان در این سن مانند یک مهندس با سابقهی کار 20 تا 30 سال بود. همچنین، ایشان مدیر یکی از بخشهای شرکت بودند و حدود 300 نفر کارگر زیردست ایشان مشغول به کار بودند. وقتی آقای عبدالزهراء وطندوست مدرک دیپلم را اخذ کردند، راهی کشور انگلستان و دانشگاه سلطنتی لندن شدند. به دلیل علاقه وافری که به صنعت هواپیما داشتند، رشته تحصیلی مهندسی توربو انجکت را در مقطع کارشناسی انتخاب کردند. بعد از گذشت 4 سال و اخذ مدرک لیسانس، ایشان دورهی کارشناسی ارشد را در رشته مدیریت محیط صنعتی شروع کردند و پس از 2 سال موفق به اخذ مدرک تحصیلی در این رشته شدند. آقای وطندوست پس از اتمام تحصیل به کشور عراق و نزد خانواده برگشتند و تا سن 36 سالگی همراه با پدر مشغول توسعهی کارخانهها و گسترش کار در این کشور بودند. بهطوریکه در آن زمان (حوالی سال 59) دارای 17 کارخانه و 4000 کارگر بودند.
در بهمن ماه سال 1359 وارد خاک ایران شدند و توسط نیروهای بسیج در مرز ایران تحویل گرفته شدند. در این زمان، دارایی ایشان حدود 3.5 دینار عراق بود. به همین خاطر، ایشان مبلغ 17000 تومان از باجناق خود که در کشور لبنان زندگی میکرد، قرض گرفتند و مغازهای را در ناصر خسرو خریداری کردند. آقای عبدالزهراء وطندوست در مغازه شروع به فروش محصولات آرایشی و بهداشتی کردند. هدف ایشان از راهاندازی مغازه شناخت بازار ایران و جامعه هدف بود. بعد از گذشت چند ماه، آقای وطندوست تمام بازار را قبضه کردند و نیاز مردم را شناسایی نمودند. اما ایشان به این موضوع واقف بودند که صنعتگر هستند و میخواهند وارد صنعت شوند. به همین خاطر، بعد از گذشت حدود 17 تا 18 ماه با حناب آقای هاشمی طباء جلسهای برگزار کردند و ایشان قول پشتیبانی به آقای وطندوست دادند. اما چون دقیقاً روزهای بعد از جنگ تحمیلی بود و توصیه امام (ره) کمک به مناطق محروم کشور بود، آقای هاشمی طباء 6 استان محروم را معرفی کردند و به آقای وطندوست اعلام کردند که میتوانند فعالیت خود را از یکی از این استانها آغاز کنند. آقای وطندوست به دلیل موقعیت جغرافیایی که استان بوشهر داشت، این استان را انتخاب و شروع به کار کردند و در تیرماه سال 1361 برای اولین بار وارد بوشهر شدند. عبدالزهراء وطندوست از سال 1361 تا کنون با هدف توسعه اقتصادی کشور و اشتغالزایی در حال فعالیت هستند و هر ساله تعداد زیادی واحد صنعتی را به مجموعه خود با نام گروه صنعتی پلیمر بوشهر اضافه کردهاند. این گروه صنعتی دارای چهار زیر مجموعه اصلی به نامهای صنایع سلولزی و بهداشتی، صنایع آبزیان، صنایع تجارت و خدمات بینالملل و صنایع پلاستیک است. شرکت پنبه ریز زیر مجموعه صنایع سلولزی و بهداشتی است.
سیاست بخش مهمی از زندگی همه ما ایرانیان است. زندگی ما با تصمیمهایی، که توسط دولت گرفته میشود، گره خورده است. بدترین اتفاق از نگاه آقای وطندوست به دولت نهم و دهم (دولت جناب آقای محمود احمدی نژاد) برمیگردد. طبق گفته بنیانگذار شرکت پنبه ریز، در سال 1382، بانک مرکزی جلوی وامهای انقباضی را گرفت و بزرگترین ضربه را به صنعت ایران زد. در این زمان، حدود 360000 میلیون تومان وام به واحدهای زودبازده دادند که باعث شد که هم این افراد به دلیل این وامها نابود شوند و هم صنایع بزرگ نتوانند رشد کافی در این سالها بکنند. آقای وطندوست اعتقاد دارند که اگر سهم ایشان از این مبلغ در آن سالها داده میشد، تعداد کارگران واحد صنعتی خود را از 3800 به 7000 کارگر میرساند.