بهروز فروتن در یازدهم فروردین سال 1324 در یک خانواده نسبتاً پرجمعیت در محله امیریه تهران به دنیا آمد. خانواده بهروز فروتن 7 نفره بود او 2 خواهر و 2 برادر دارد و خودش فرزند آخر خانواده است. بنیانگذار برند بهروز با خانم بهجت مجیدی نامی مؤسس منسوجات درآسا ازدواج کرد و حاصل این ازدواج 3 فرزند دختر است. خانم مجیدی نامی فوت شده است. بهروز فروتن مادرش را بزرگترین مشوق زندگیاش میداند و میگوید: «مادرم مرا بسیار تشویق کردند به نظر من هیچ انسانی موفق نمیشود مگر اینکه تشویق بشود و یا خودش را باور داشته باشد. تشویق، انگیزه و قدرت و روحیهای ایجاد میکند که انسان بیش از توان جسمیاش کار کند.» آقای فروتن در سن 10 سالگی و در سال 1334، پدرش را موقع تحویل سال نو از دست داد. ایشان رئیس اداره آگاهی بود و بازنشسته شده بود. بهروز فروتن در مورد پدرش میگوید: «مهمترین چیزی که از پدرم به یاد دارم این است که میگفت انسان باید جوهر کار داشته باشد. در زمانی که ایشان در قید حیات بودند ما از نظر مالی چندان مشکلی نداشتیم بااینحال ایشان اصرار داشتند ما در ایام تعطیل کار کنیم. مهم نبود چه کاری انجام میدهیم بلکه مهم این بود که با فرهنگ کار آشنا شویم.» او در دوران دبستان به این دلیل که خیلی اهل شیطنت بود 7 بار مدرسه عوض کرد! آقای فروتن از تجربه کسب شده در آن دوران میگوید: «هر چیزی از دوران کودکی به یاد دارید و برایتان میماند، تجربهای برای کارهای آیندهتان میشود. من خودم در دوران دبستان، اگر معلمی خوب بود، آموختههایش را به خوبی یاد میگرفتم و اگر حس میکردم معلمی خوب نیست، لج کرده و درس نمیخواندم.» ایشان به دلیل بداخلاق بودن معلمهای زبان و جبر ریاضی، از این دو درس متنفر بوده و هنوز هم هستند. در دوران دبیرستان نیز مجدداً 3 یا 4 بار مدرسه عوض کردند. در بخش دیگری از مصاحبه بهروز فروتن آمده است: «یک دوره شبانهروزی در اداره وزارت کشاورزی و صنایع معادن بود که دیپلم فنی میدادند. اگرچه جداشدن از خانواده خیلی سخت بود ولی چون من به کار فنی خیلی علاقه داشتم به آنجا رفتم و در رشته مدلسازی و ریختهگری درس خواندم. بعد به کلاسهای شبانه دانشگاه تهران رفتم و لیسانس مدیریت گرفتم. به این دلیل کلاسهای شبانه را انتخاب کردم که میخواستم روزها کار کنم.»
با ازدستدادن پدر، سختیها و مشکلات زندگی تأثیر بسزایی روی بهروز گذاشت. او برای اینکه بتواند کمک خرج خانواده باشد و خودش هم پساندازی برای آینده داشته باشد، در همان سن کم بهصورت درصدی شکلات و اسباببازی میفروخت. کمی بعد به دنبال کارهای فنی (مانند تعمیرات دوچرخه) رفت. او بخشی از درآمدش را صرف مسائل تحصیلی یا هزینههای روزمره میکرد و بخش دیگر را به مادرش میداد تا برایش پسانداز کند. در بخشی از بیوگرافی بهروز فروتن کارآفرین برتر آمده است که ایشان سه شغل عوض کردهاند: اولین پیشینه کاری بهروز فروتن دبیری در مدارس بود. او شبها درس میخواند و روزها تدریس میکرد اما به دلیل یک سری ارتباطات نابجا، اعتماد احساسی و تصمیم هیجانی بدون تعقل، مجبور شد حرفه دبیری را کنار بگذارد. او میگوید: «فرقی ندارد زن یا مرد باشید، اصلاً مهم نیست! همسری به عنوان خانم یا آقا، اصلاً مهم نیست! پزشکی، استاد دانشگاهی، کاسبی، مهندسی و یا هر حرفهای که در اجتماع دارید، اگر بخواهید خوب و به صورت اعلا و فرهیخته بهعنوان انسان تکاملیافته، معاشرت و رفتارتان بهگونهای خداپسندانه باشد، توصیه میکنم که اخلاق معلمی را فراموش نکنید.» بعد از حرفه دبیری، به سراغ پیمانکاری رفت و از اولین مهندسان ذوبآهن ایران بود؛ اما این بار هم بهخاطر اعتماد بیجا و گرفتن تصمیم هیجانی، ضمانت یکی از دوستانش را کرد و همین قضیه باعث شد تمام دار و ندارش را برای احترام به امضا و در واقع تعهد به حرفهایش از دست بدهد. حتی مجبور شد خانهاش را واگذار کند و مستأجر خانه خودش شود. در این برهه زمانی، استاد فروتن ازدواج کرده و صاحب فرزند بود. با وجود اینکه خوب بازار را نمیشناخت و با تولیدات آن آشنا نبود، اما با اراده و باوری قوی و باید موفق بودن، وارد صنعت غذا شد. او این کار را با آشپزخانه 11 متری خانه اجارهای و به کمک همسر و فرزندانش شروع کرد. رفته رفته توانست یک ماشین ژیان بخرد و با این ماشین هر صبح ساعت 3 بامداد برای به دست آوردن مواد اولیه به بازار میرفت و همسرش در خانه رب، ترشی، مربا و غذاهایی مانند کشک بادمجان درست میکرد و فروتن مواد غذایی بستهبندیشده را برای فروش به فروشگاهها میبرد.
در بخش دیگری از تاریخچه بهروز فروتن آمده است که دو سال بعد با پول کمی که پسانداز کرد و با فروش جواهرات همسرش (حتی حلقه ازدواج) موفق شد یک کارگاه 700-600 متری اجاره کند و از طریق شریک شدن با 11 نفر از آشنایانش، کارش را ارتقا دهد اما وقتی میخواست پروانه بهداشت بگیرد، کارگاهش به همراه تمام وسایلش در آتش سوخت. بعد از این آتشسوزی، عدهای به او تهمت زدند که آتشسوزی از روی عمد بوده تا او بتواند از بیمه پول بگیرد، اما کارگاه بیمه نبود. در طی این دوران هیچ یک از محصولاتش فروش نرفت و همه فاسد شدند. استاد فروتن برای گرفتن جواز تلاش زیادی کرد، اما به حرفهایش گوش نمیدادند و او را از اداره بیرون میکردند. آن زمان برندهایی همچون چین چین، یک و یک، مهرام و غیره در بازار در حال فعالیت بودند. اگر تلاشها و پافشاریهای او نبود، قطعاً نمیتوانست امروزه در بازار مواد غذایی سهمی داشته باشد.
ورود محصولات شرکت صنایع غذایی بهروز به بازار با عکسالعملهای جالبی همراه بود. عدهای فروتن را تحویل نمیگرفتند و فکر نمیکردند زمانی برسد که بتواند پابهپای آنها رقابت کند. در آن دوران بهروز 60 نوع محصول غذایی تولید میکرد و پس از مدتی توانست وارد سندیکای صنایع غذایی شود. قرار شد اعضای این سندیکا از واحدهای هم بازدید کنند. وقتی برای بازدید به کارگاه بهروز رفتند، متعجب شدند که او چگونه در این کارگاه کوچک توانسته است محصولاتی با این تنوع تولید کند. او تنها با داشتن 25 کارمند روزانه چیزی حدود 400 کارتن تولید داشت. بعدها مشخص شد بازدیدی در کار نبوده و رقبا برای ارزیابی شرکت بهروز آمده بودند. در بخش دیگری از داستان بهروز فروتن آمده است که اولین محصولاتش شامل سالاد الویه، کشک بادمجان، شله زرد، ترشی و بعد سس مایونز بود. پیشنهاد سس مایونز توسط همسر و خواهرزن آقای فروتن مطرح شد و توانست به یکی از محصولات پرطرفدار صنایع غذایی بهروز تبدیل شود. دهه 70، دهه شکوفایی بهروز بود. به دلیل اینکه مردم از محصولاتش خوب استقبال کرده بودند، او خواست تبلیغات انجام دهد. از آنجا که سابقه فرهنگی آموزشی داشت، تبلیغات فرهنگی را ترجیح داد. تبلیغات «دوست من سلام» به دلیل فرهنگی بودن از سوی صداوسیما از تخفیف ویژهای برخوردار بود. در حال حاضر شرکت صنایع غذایی بهروز نزدیک به ۱۰۰۰ نفر پرسنل دارد و شش نقطه از کشور تحت لیسانس صنایع غذایی بهروز کار میکنند.
او تمامی موفقیتها و افتخاراتش را تنها در یک چیز میداند؛ اینکه خودش را گم نکرده، نباخته و فخر نفروخته تنها پشتکار داشته و باور. او میگوید: هر کسی خودش را باور داشته باشد موفق میشود. اگر به خودت احترام گذاشتی و برای باورت ایستادگی کردی و در مقابل اشتباهت عذرخواهی کردی خودت را شناختهای. ما باید سعی کنیم نکات منفی و مثبت خودمان را بشناسیم و خودمان را باور داشته باشیم. من زندگی را اول در ذهنم ترسیم میکنم و اگر ایرادی داشت آن را تغییر میدهم یعنی روی حرفهایم متعصب نیستم و پذیرای حرفهای دیگران هستم تکامل را در خودم نمیبینم بلکه در جمع میبینم. ما نباید کار را عار بدانیم ارزش کار باید مهم باشد. من در ۴۵ سال پیش کار را بازی میدانستم و این کارها را انجام میدادم و امروز هم همین کار را انجام میدهم چون امروز هم کار را بازی میدانم. شما والدین می توانید با استفاده از تست گاردنر کودکان میزان هریک از هوش های هشتگانه گاردنر را در کودک خود بسنجید و از همان دوران برای تقویت هوش و استعداد آنها برنامه ریزی و برای پیشرفتشان سرمایه گذاری کنید. رفته رفته کسب و کار بنیانگذار صنایع غذایی بهروز نیک رونق گرفت و توانست به بازارهای جهانی وارد شود. اولین صادرات بهروز به کشور آمریکا بود و این برند ایرانی توانست FDA آمریکا را دریافت کند. کمی بعد این محصولات به کشورهای اروپایی، ژاپن، کانادا و کشورهای عربی نیز صادر شدند. او میگوید تنها یک کارخانه، یک دفتر مرکزی و یک سازمان پخش دارد اما بدهیهایش خیلی زیاد است و اگر ثروتی هم داشته باشد، در اختیار بانکهاست. او سرمایه اولیهاش را همان آشپزخانه 11 متری و سرمایه حال حاضرش را وجود بیش از 1500 پرسنل وفادار میداند.
جوایز و افتخارات صنایع غذایی بهروز
بهروز فروتن تاکنون بیش از 200 لوح و تندیس ایرانی و خارجی دریافت کرده است.
او در صنعت غذا لقب قهرمان قهرمانان را دارد و جزء اولین سفیر یونیسف در ایران نیز هست.
علاوه بر این، همکار سازمان استاندارد و عضو شورای صنایع غذایی نیز هست و بیش از 9 کنگره ملی صنایع غذایی دایر کرده است.
او مدیریت شرکت صنایع غذایی بهرنگ را نیز بر عهده دارد.
نخستین کارآفرین نمونه کشور است.
مؤسس نخستین مرکز تحقیقات صنایع غذایی غیردولتی نیز هست.
ریاست کمیته سیاستگذاری اتحادیه سراسری تعاونیهای تولیدی را بر عهده دارد.
دبیر کانون کارآفرینی مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز هست.
عضویت هیئت مؤسس و هیئتمدیره انجمن دارندگان نشان استاندارد ایران را نیز دارد.
کتاب های بهروز فروتن
دوست من سلام
همیشه برخاستن نخستین راهنمای کارآفرینی ایرانی
کتاب کارآفرینی ۱+۳۸
پیشگامان صنعت غذا (معرفی یکصد چهره صنایع غذایی)
صدسال عشق (شرح زندگی مؤسسان علوم تغذیه و صنعت غذا در ایران)
گلنار خانم (ویژه کودکان)